کوچینگ یک دقیقه ای

در دنیای امروزی که همه به دنبال سرعت هستند، عناوین زیادی که نشان از علاقه مردم به زود جواب گرفتن از هر چیزی میباشد به چشم میخورد.
میلیونر یکدقیقهای، عذرخواهی یکدقیقهای
و کتاب مدیر یکدقیقهای اثر بلانچارد و جانسون که اکثریت به دلیل اسم جذاب و نویددهندهٔ زود به نتیجه رسیدنها، آن را خواندهاند.
ازآنجاکه به حوزهٔ کوچینگ علاقه دارم، بر آن شدم ببینم آیا میتوان این اسم را در کنار کلمه یکدقیقهای قرارداد؟
شاید در ابتدا بپرسید که اصلاً کوچینگ چیست که حالا یکدقیقهای آن، چه باشد؟
کوچینگ یک نوع همراهی مستمر با شخصی است که از مربی و یا کوچ استفاده میکند.
کوچ شخص مراجعهکننده را به فکر وادار میکند تا خلاقیت او را بیدار کند و به کمک خودش به یک رضایتمندی در زندگی شخصی و حرفهایاش دست یابد.
حال این سؤال پیش میآید که مگر میشود این پروسه در یک دقیقه (منظور مدتی کوتاه) انجام شود؟
برگردیم به اطلاعات فروش و بازاریابی، بارها شنیدهایم که فروشنده در ۱۵ ثانیه اول باید با مشتری ارتباط مؤثر برقرار کند
و شاید اگر این زمان طلایی را از دست بدهد، فرآیند فروش دیرتر اتفاق بیفتد یا اصلاً اتفاق نیفتد.
اگر حرف از مدیر یکدقیقهای میزنیم یعنی چه مواردی در مدیریت از اهمیت زیادی برخوردار است.
وقتی کوچینگ یکدقیقهای را مطرح میکنیم یعنی چه عواملی باعث میشود تا درهمان دقایق ابتدایی جلسه،
مراجعهکننده فرآیند کوچینگ را مثبت پندارد و برای رسیدن به نتیجه از همان ابتدا همکاریهای لازم را انجام دهد.
ابزارهای صرفهجویی زمان در کوچینگ
مهمترین عامل در ابتدای هر ملاقات و یا جلسه فروش، احساس است.
در همان ابتدای جلسه کوچینگ کافی ست مراجعهکننده حس خوبی نسبت به کوچ نداشته باشد!
آنوقت است که حتی اگر ماهها زمان گذاشته شود، نتیجهای مؤثر حاصل نمیشود.
اما باور کنید اگر در همان دقیقهٔ اول ارتباط احساسی خوب و مؤثر بین مراجعهکننده و کوچ برقرار شود
میتوان خوشبین بود که جلسات خوب و نتیجه بخشی در پیش است.
دومین عاملی که میتواند در سرعت فرآیند کوچینگ مؤثر باشد سراپا گوش بودن کوچ است.
نیاز نیست در اینجا در مورد تفاوت شنیدن و گوش کردن بگویم.
قطعاً اگر کوچ به صحبتهای مراجعهکننده بهخوبی گوش دهد سرعت پیشروی جلسات بهتر خواهد بود.
عامل دیگری که به کمک کوچ میآید، ابزارهایی است که میتواند در زمان صرفهجویی کند.
بهطور مثال وقتی مراجعهکننده کوچ را ترک میکند تا جلسه بعدی کوچینگ نباید رها شود.
تمرینهایی مانند واگویه ها (جملات تأکیدی)، مطالعه کتابهای مؤثر و مفید، گوش دادن به موسیقی خوب، گذراندن دورههای مرتبط،
خواندن مقالههای مرتبط و…. دیگر ابزارهایی که میتواند با خلاقیت کوچ تعدادش بیشتر هم شود به کمک میآیند تا سرعت رسیدن به هدف در جلسات افزایش یابد.
لازم به ذکراست که مشخص شدن هدف کوچینگ در ابتدای جلسه میتواند در کاهش ابهامات که در حین جلسه ممکن است پیش آید،
مؤثر باشد و طبیعتاً هرچه ابهامات کمتر باشد زمان کمتری صرف میشود.
عوامل بسیار زیادی را میتوان نام برد که در صرفهجویی زمان مؤثر است و قطعاً در مقالات بعدی به آنها اشاره خواهیم کرد.
در دنیای امروز نمیتوان سرعت را نادیده گرفت. امروزه مردم برای رسیدن به اهدافشان زمان میگذارند.
بنابراین برای مراجعه به شما بهعنوان یک کوچ، در ذهن خود یک زمان را مرور میکنند.
شاید هیچوقت با شما راجع به زمان و حوصله خود صحبت نکنند،
اما کافی ست از زمان موردنظرشان، جلساتشان بیشتر طول بکشد.
آنوقت است که ممکن است ناسازگاریها، عدم شفافیتها و بدقولیها نمایان شود که خود کیفیت جلسات را کاهش میدهد و
قطعاً اگر جلسات بهطور کامل برگزار نشود، بینتیجه، پایان خواهد یافت.
بهترین حالت این است که خود را بهجای مراجعهکننده بگذاریم و خواستههای او را که یکی از آنها رسیدن به نتیجه در کمترین زمان ممکن است،
مدنظر قرار دهیم، تا با این جمله روبرو نشویم: بس است دیگر، فرصت ادامه دادن ندارم…!
نویسنده: سارا بیک محمدی
دیدگاهتان را بنویسید