کوچینگ عنوانی در کسب وکارها یا مهارتی ضروری ؟

کوچینگ عنوانی در کسب وکارها یا مهارتی ضروری ؟

 

این روزها که گشت در فضای مجازی زمان زیادی از هر فردی می گیرد با توجه به بیوگرافی ها ، ما را بایک عنوان پرتکرارروبرو می کند. کوچ و کوچینگ . گویا مدتی قبل خبری از این واژه نبود ومانند درختی سحر آمیز به یکباره دیده شده است .آیا واقعا ٌ هر فردی که در کسب  و کاری مشغول هست  می تواند این واژه را در بیوگرافی خود بنویسد ؟  به طورمثال متخصص در امر بازاریابی و فروش قطعاٌ کوچ فروش هم هست ؟ دراین مقاله به این موضوع می پردازیم که  آیا این عنوان نیاز به آموزش داردیا می تواندبه هر فردی در فضای کسب وکار تعلق بگیرد؟! و جالب اینجاست که افرادی نیز بدون هیچ سابقه کاری وتجربه عنوان کوچ زندگی ( لایف کوچ ) را به خود داده اند گویا باقی توانایی زندگی ندارند واین افراد از آسمان برایشان این عنوان نازل شده است ! هدف اصلی ما دراین مقاله شناسایی کوچینگ یا مهارتهای لازم در آن نیست هدف ضرورت یادگیری این مهارت وپیش نیاز های آن است . ابتدا  بهتراست  واژه کوچینگ را منطبق با تعریف  ICF  (فدراسیون جهانی کوچینگ ) که در سال 1995 توسط چند کوچ حرفه ای تاسیس شد بیان کنیم (البته این واژه درسال1980توسط توماس لئونارد مطرح شده است .) تعریف فدراسیون ICF ازکوچینگ همکاری و مشارکت بین کوچ ( مربی ) و کوچی ( مراجع ) است که در طی آن مراجع با استفاده از تفکر عمیق و خلاقیت خود توانایی های شخصی و حرفه ای خود را افزایش می دهد .

 

 

طبقه بندی سطوح کوچینگ

1)عمومی (ACC) ، 2) کوچینگ عمقی (PCC) ، 3) کوچینگ تخصصی (MCC) و تمدیدمدرکICM  هر سه سال یک بار، 27000 عضو  تا سال 2018 همه  اینها نشان می دهد  که  کوچینگ مهارتی جدی و و نیازمند به آموزش حرفه ای است نه صرفا یک عنوان  که این روزها در بین اهالی کسب و کار مد شده است ! والبته قابل ذکر است که صرف گرفتن مدرک از این موسسات نشانه توانایی کوچ نمی باشد.بلکه  کوچینگ علاوه بر اطلاعات و مهارت آموزی نیازمند تجربه  در مراوده  با مراجعان است . یک کوچ حرفه ای می داند  که همه افراد  نیاز به  کوچ ندارند  و با تشخیص  درست ممکن است  آنها را به دوستان  مشاور، درمانگر،منتورو…. خود ارجاع دهد . تا اینجای  کار تلاش کردیم که  بگوییم هر کسی نیازمند به این عنوان نیست اما روی دیگر صحبت با مدیران و صاحبان کسب وکاری است که آموختن مهارت کوچینگ را امری غیر ضروری  و به نوعی هزینه مضاعف می دانند. اما آمار نتایج دیگری را نشان  می دهد . با افزایش  بهره وری در سازمان های  با مهارت  کوچینگ که  باعث افزایش عملکرد (51%) ،  بهبود  روابط  (73% )  و بهبود مدیریت کسب و کار (61% ) بهبود مدیریت زمان (57%) افزایش اعتماد به نفس (80% ) می شود. داشتن بهترین موقعیت در آمریکا، گرفتن دومین عنوان شغلی در کانادا (2016)و گسترش در انگلستان ، ژاپن ، استرالیا ، سنگاپور و نیوزلند و……دلیل بر این است که  در کشور ما  نیز برای رسیدن رشد در سازمان ها آموختن این مهارت ضروری است .

 

 

 آیا سازمان ها ومدیران بدون این مهارت موفق می شوند ؟

مانند این سوال است که مگر نمی توانیم  بدونمربی ورزش  کنیم ؟این جمله را  قطعا شنیده اید که  بیل گیتس  می گوید هر فرد نیاز به یک کوچ دارد  و در تکمیل صحبت بیل گیتس هوم دیپوت گفته است : هیچ فردی بدون  داشتن مربی  به حداکثر توانایی  خود  نمی رسد. مهارت کوچینگ باعث می شود که سازمان ها از مدیریت ذره بینی (micromanagement  ) نجات پیدا کنند وهرچند مدیران در ابتدا زمان زیادی برای کوچ  کارمندان می گذارند اما به مرور با افزایش مهارت آنها از طریق  تکنیک های کوچینگ زمان فراغت بیشتری برای رسیدن به کارهای مهمتر پیدا خواهند کرد.رهبران کوچ  تمرکز بر روی افراد دارند نه کارها مانند مدل مربیگری فرگوسن که از دور به بازی نگاه می کرد جای اینکه پا به پای بازیکنان  بدود وخودرا خسته کند!

 

مطالعات گالوپ نشان  میدهد که فقط 3/1 کارکنان  با انگیزه اند و 5/1 آنها بازخورد از مدیران  می گیرند که همه این عوامل باعث مشکلاتی مانند  بازدهی  پایین ، ترک کار بیشتر، مشتریان ناراضی ، عدم امنیت شغلی و …. می شود که با مهارت کوچینگ ودادن انگیزه وبازخورد به کارکنان تا حد بسیار زیادی این مسائل را در سازمان حل خواهد کرد.میکل آنژ می گوید : من ابتدا مجسمه را دردل سنگ می دیدم  و آنقدر آن سنگ را می تراشیدم  تا به آن برسم  و این بی شباهت به مهارت کوچینگ نیست .بنابراین می توان گفت امروزه مدیران علاوه بروظایف ، برنامه ریزی ، سازماندهی ، استخدام وکارگزینی ، هدایت و رهبری و کنترل ضروریت  مهارتی به  عنوان کوچینگ را  به مهارت های خود اضافه  کنند که البته  بهتر است عادت فرهنگی در سازمانشان  شود. کوچینگ علاوه بر مدیریت در اصول مذاکره ، مصاحبه شغلی کاربرد زیادی دارد . یادمان باشد صرف انجام عمل دلیل بردرست انجام دادن آن نیست . (10% تفاوت بین کسب وکارهای موفق ویا درحال سقوط مربوط به عوامل بیرونی وخارج ازکنترل است و زیباست این شعردراینجا : بیرون زتو نیست هر آنچه در عالم هست ، از خود بطلب هر آنچه خواهی که تویی)امید است با خواندن این مقاله ضرورت آموزش مهارت کوچینگ در کشور ما به خصوص در میان صاحبان کسب وکار و مدیران بیشتر احساس شود والبته هر کسی این عنوان را بدون مهارت لازم به خود نسبت ندهد.

نویسنده: سارا بیک محمدی

 

دیدگاهتان را بنویسید